۱۳۸۸ مرداد ۸, پنجشنبه
مشاور احمدينژاد افشا كرد: پشت پرده بركناري وزير اطلاعات
محمد مطهري : به مخيله امام هم خطور نميکرد که بتوان برخي افراد بازداشتي را بدون محاکمه مستقيما از اتاق بازجويي روانه قبرستان کرد
به دنبال عدم ارایه مجوز از سوی وزارت کشور برای براگزاری مراسم در مصلی بزرگ تهران حضور کروبی و موسوی بر مزار شهدای ٣٠ خرداد
آیت الله منتظری: آیا تجربه حکومت شاه را از یاد برده اید؟
۱۳۸۸ مرداد ۷, چهارشنبه
نمی شود ایران را به زندان ۷۰ میلیون نفری تبدیل کرد
جلالی:رسیدگی به وضعیت زندان طبقه منفی چهار وزارت کشور
نامه آیتالله طاهری به رئيس مجلس خبرگان رهبري
مشروعيت و جمهوريت
۱۳۸۸ مرداد ۶, سهشنبه
اطلاعات موازی رسماً جايگزين وزارت اطلاعات می شود
مهدي کروبي در ديدار با خانواده آقاسلطان:ندا به حرکت هاي مردم پيوست/ تداوم ابهامات موجود به معناي پايان جمهوريت نظام است
دادستان کل کشور : برخورد با ضابطان در صورت تعدي از اصول و مقررات قانوني
پایههای نظام در حال سست شدن و فتنههایی عظیم در راه است
پاسخ مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمي صانعي (مدظله العالي) به نامه حجج الاسلام والمسلمين آقايان خاتمی و کروبی و اقای موسوی
۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبه
واكنش آيتالله دستغيب به بيانيه بدون امضاي خبرگان:
۱۳۸۸ مرداد ۴, یکشنبه
عالم احکام الهی و عارف اسرار نامتناهی
بقلم جناب آقای حاج یوسف مردانی (درویش صدقعلی)
121
... از این حقیر بیمقدار خواستید که «چون با ایشان محشور و از نزدیک مرتبط بودهاید مقاله یا خاطراتی بنویسید». از حسن ظنّ شما تشکر میکنم ولی باید عرض کنم که محشور و نزدیک و مرتبط بودن با ایشان هرگز در حدّ من نبوده و نیست، اگرچه اکثر اوقات برای آستان بوسیشان به اراک مشرّف میشدم و در سفرها در خیل ارادتمندانشان به شوق زیارت و دیدن رخش همچو صبا کوچه به کوچه و در به در میدویدم، ولی حضور بر سفره کرمش جهت ریزهخواری و گدائی بود و پیوسته مترنّم بودم:
بر ما نظری کن که در این ملک غریبیم --- بر ما کرمی کن که در این شهر گدائیم
و گاهی تماشای جمال وجه الله حواس دیگر را مختل میکرد که میتوانم بگویم تماشاچی بودم نه نقّال و دانشآموز بودم و هستم که:
عاشقان را شد مدرس حسن دوست -- دفتر و درس و سبقشان روي اوست
خامشند و نعرة تکرارشان -- می رود تا پیش تخت یارشان
درسشان آشوب و چرخ و ولوله -- نی زیادات است و باب سلسله
سلسلۀ این قوم جعد مشکبار -- مسئله دور است اما دور یار
لذا بیان و تقریر و تحریر خاطرات آن جناب نه در حدّ من است بلکه:
یک دهان خواهم به پهنای فلک -- تا بگوید شرح آن رشک ملک
دیده ایشان را در جوانی با کیمیای باطنی گشودند و حقیقت أشیاء را موسیu وار به او نمودند و وَاْلعَصْر اِنَّ ٱلاِنْسٰانَ لَفی خُسْرٍ اِلَّا ٱلَّذینَ ٰامَنوُا وَ عَمِلوُا ٱلصّالِحٰاتِ وَ تَوٰاصَوْا بِٱلْحَقِّ وَ تَوٰاصَوا بِٱلصَّبْرِ را نشان دادند. میفرمودند در جوانی همراه پدرم به کربلا مشرّف شدم. پدرم مرا برای خرید گوشت و نان به بازار فرستادند. به قصّابی رفتم، دیدم گرگی مشغول تکه کردن گوشت است و خرسی پشت ترازو به فروش نشسته. بیمناک شدم، به نانوائی رفتم، خرسی به خمیرگیری و میمونی و وحوش دیگری مشغول پختن و فروختن بودند. بیشتر متوحّش شدم. به سمت دیگر بازار رفتم. تمام بازار و خیابان و کوچه پر از وحوش و درندگان و خزندگان بود. ملتجی شدم که الهی این حالت را بازگیر که توان آن ندارم.
کسی که به امر خلیفهالله و آدم زمان و اعلم دوران بر مزارش بنویسند «عالم احکام الهی و عارف اسرار نامتناهی» چون من مگسی را با این وصف چه رسد که عزم کوه قاف کند. کسی را عالم احکام الهی خوانند که مصداق اِنَّ الْعُلَمٰاءَ وَرَثَه اَلأنْبیٰاءِ شده باشد که فرمود: وَ ٱتَّقُوا ٱللهَ وَ یعَلِّمُکمُ ٱللهُ و لَقَدْ مَنَّ ٱللهُ عَلَی ٱلْمُؤْمِنینَ اِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ اَنْفُسِهِمْ یتْلوُا عَلَیهِمْ ٰایٰاتِه وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ ٱلْکتٰابَ وَ ٱلْحِکمَه وَ اِنْ کٰانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلاٰلٍ مُبینٍ. چنین شخصیتهای بزرگواری را فقیه آل محمّد (ص) و عالم بامرالله میخوانند چون اَلْعِلْمُ لَیسَ بِکثْرَه ٱلتَّعْلیمِ وَ ٱلتَّعَلُّم بَلْ نُورٌ یقْذِفُهُ الله فی قَلْبِ مَنْ یشٰاءِ. و به قول شهید ثانی رضوان الله تعالیٰ علیه در کتاب شریف منیه المریدین که در تعریف فقه و فقیه آل محمّد (ص) میفرماید: گمان مبر که فقه مطالب مدوّن در کتب است بلکه فقه دیدن نور خدا است مَعَ جمیع أشیاء و هرکس که مصداق فَأَینَمٰا تُوَلّوُا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ شد او فقیه آل محمّد (ص) است. همانگونه که انسان العین و عین الإنسان و خلیفه دوران مقرّر فرمودند و شخصیت ایشان را در هفت کلمه که شاید اشاره به هفت شهر عشق هم باشد معرفی فرمودند. عالم احکام الهی یا فقیه آل محمّد (ص) کسی است که به مقام عرفان به نفس رسیده باشد که فرمودند: مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبِّهُ[11] و عارف اسرار نامتناهی مفهوم وَ عَلَّمَ ٰادَمَ ٱلْأَسْمٰاءَ کلَّهٰا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی ٱلْمَلئِٰکه فَقٰالَ اَنْبِؤنی بِاَسْمٰاءِ هٰؤُلاٰءِ اِنْ کنْتُمْ صٰادِقینَ[12]. و این است عَلَّمَ ٱلْاِنسٰانَ مٰا لَمْ یعْلَمْ. بنا به فرموده مولای معظّم، ایشان مصداق این آیات بودند.
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت -- به غمزه مسئله آموز صد مدرّس شد
گرچه بر کوردلان و جاهلان این گونه امور همیشه گران بوده و هست و خواهد بود ولی مه نورافشانی میکند حتّی بر کلب عقور. آن کسی را که خلیفه خدا عارف معارف اسرار نامتناهی میبیند و میخواند و میداند و مینامد از چون منی در وصف و شرح حالات و خاطرات آن عارف ربّانی و حکیم صمدانی چه ساخته است. بلکه باید بگویم:
خود ثنا گفتن زمن ترک ثنا است -- کاین دلیل هستی و هستی خطا است
بل اظهار هستی در پیشگاه بندگان مخلَص که لاٰ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لاٰ هُمْ یحْزَنوُنَ شمّهای از احوالشان هست از بیادبی است و امیدوارم مرا از این بیادبی در پیشگاه آن عالم بامر الله و آن عارف بالله که اسفار اربعه را به کمال رسانید و به کمال کامل رسید معذور و مغفور بدارید و صدق عذر مرا درباره این رونق مقام علویت پذیرا شوید و به دعای خیر یاد و شادم فرمائید و از تربت حضرتش برای این حقیر مدد بخواهید و همّت بطلبید.
ملتمس دعا خاک راه فقراء
یوسف مردانی درویش صدقعلی
منبع : وبسایت جناب آقای دکتر بیژن بید آبادی برگرفته از کتاب "راستین" ، تالیف دکتر بیژن بید آباد، 1383
حاج محمد خان راستین اراکی درویش رونقعلی طاب ثراه
جناب آقـاي حـاج مـحمدخـان راستين اراكـي ( درويش رونقعلي ) فرزند حاج ميرزا محمدعلي خان مجتهد عراقي در 17 جمادي الاول سال 1318 هجري قمري برابر با 21 شهريور سال 1279 هجري شمسي در خانواده اي مرفه كه از نور ايمان و خداشناسي و روحانيت تجلي گرفته بود در راه بازگشت از سفر مكه معظمه در چمنزاري بين اصفهان و شيراز تولد يافت .